چگونه محتواهای تأثیرگذار در اینترنت بنویسیم؟
در شرایطی که نویسندگان و وبلاگنویسهای بزرگ، برای پیدا کردن مسیرشان، سالها تقلا میکردهاند، ارائه یک شیوه و یا نسخه معجزهآسا که بتوانید با پیروی از آن، ناگهان به یک وبلاگنویس و محتواساز «تأثیرگذار» تبدیل شوید، کودکانه مینماید.
بعضیها تصور میکنند که نوشتن در محیط اینترنت ساده است، این اشخاص چند دسته هستند:
الف- دستهای از اینها اصولا از اینترنت جز برای سرگرم شدن یا کنجکاوی در پروفایلهای دوستان خود در فیسبوک استفاده نمیکنند، اینها را میتوانیم جماعت «فست فودی» بنامیم که به اینگونه کاربری سهل و ساده و بیدغدغه و سرخوشانه خو کردهاند و از آنجا که آنها تفاوتی بین یک محتوای زرد کپیپیست شده با مطلالبی که به دقت انتخاب، ترجمه یا تألیف شدهاند، نمیبینند، کاری وبلاگنویسی یا محتواسازی متعهدانه در شبکههای اجتماعی را بیهوده میدانند.
ب- دسته دوم، قشری هستند که تفاوت مطلب خوب از بد را میشناسند، در بین آنها حتی خورههای کتاب و افرادی تحصیلکرده هم پیدا میشود. اما آنها شخصا دست به قلم نبردهاند و نمیدانند که اداره کردن یک سایت چه مشکلاتی دارد.
بعضی از افراد این دسته آنقدر به خواندن مطالب نشریههای کاغذی عادت کردهاند که نمیدانند، وبلاگنویسی برای خود تکنیکهای متفاوتی دارد. یک مطلب فاخر ادبی در یک نشریه ادبی خوب، لزوما یک مطلب وبلاگی جذاب نخواهد بود و باید بسیار ویرایش شود تا بتواند روی مخاطبان عجول وبی که مطالب را بیشتر اسکن میکنند تا مطالعه، تأثیر بگذارد.
ج- دستهای هم هستند که میتوانیم آنها را جماعت خودخواه و از خود راضی وب بدانیم. آنها میخواهند وبلاگها و وبسایتها همیشه مطابق تمایلشان مطلب بنویسند، اگر مطالب هنری و ادبی دوست داشته باشند، به نشر مطالب آیتی اعتراض میکنند و اگر طرفدار یک برند خاص باشند به بازتاب اخبار برند دیگر اعتراض میکنند.
با این مقدمه میرسیم به مطلب اصلی این پست، در زندگی ما افرادی از تیپهای مختلف میبینیم که اهداف مختلفی در سر دارند و فلسفه زندگیشان با هم متفاوت است: برخیها میخواهند به مدارک علمی دست پیدا کنند و از این طریق ثروتمند و مشهور شوند، برخی میخواهند تحصیل کنند تا داناتر شوند و اگر هم از این رهگذر، درآمد خوبی داشت باشند، راضیتر خواهند بود. برخیها میخواهند دیگران را له کنند تا خود را باتلاق جامعه بیرون بکشند، برخیها یک زندگی کسالتبار را ترجیح میدهند، … و در این میان کسانی هم هستند که دوست دارند تأثیر ایجاد کنند و تغییر ایجاد کنند.
در محیط وب هم شخصیتهای همارزی داریم:
- ما کسانی را داریم که تنها میخواهند وبمستر باشند، سرویسی را با کیفیت نصفه و نیمه مدیریت کنند و به درآمدی دست پیدا کنند.
- دستهای دیگر میخواهند کارآفرین باشند و همواره با ابتکارهایی، سرویس خود را بهتر کنند.
- کسانی را هم داریم که دوست دارند نویسنده اینترنتی باشند. اینها هم طیفهای مختلفی دارند: دستهای که میخواهند با نوشتن مطالبی هر چند سطحی و پوستهای لایک بیشتر بخورند و ترافیک سایت خود را بالا ببرند. دستهای که چند صباحی مطالب خوبی مینویسند و زود مأیوس میشوند و صحنه را ترک میکنند و دستهای با پشتکار زیاد که تسلیم نمیشوند و میخواهند با مخاطبشناسی و ایجاد محتواهای تأثیرگذار، مخاطبان خود را به اندیشیدن تشویق کنند و در آنها تغییر ایجاد کنند.
حالا ما در این پست میخواهیم ببینیم که این جماعت آرمانگرای آخری از چه تکنیکهایی میتوانند استفاده کنند تا بتوانند موفقتر باشند.
۱- استفان کینگ:
«هدف از نویسندگی پول درآوردن، مشهور شدن، دوست پیدا کردن یا محبوب شدن نیست. در پایان، آنچه هدف غایی نویسندگی است، غنی کردن زندگی کسانی است که آثارتان را میخوانند و نیز غنی کردن زندگی خودتان است.»
ترفند شماره یک شما باید این باشد که بتوانید خوانندگان خود را به شدت تحت تأثیر قرار بدهید، تلنگری به آنها بزنید و آنها را رخوت درآورید، مطلبی منتشر کنید که هر چند توسط جماعتی اندک درک شود، اما آنقدر مهم باشد که این دسته ماهها و یا سالها شما را فراموش نکنند.
در وب فارسی هم، ما فورومها و سایتهایی داریم که با انتشار خبرهای سطحی، ترافیکی بسیار بیشتر از وبلاگهای خوب دارند.
اما آیا هدف هیت است؟!
جالب است که حتی از دید اقتصادی هم این فورومها و سایتها در طولانیمدت موفق نیستند. چرا؟
الف- گوگل میانهای با این سایتها ندارد و رنک این سایتها عموما پایین است.
ب- مخاطب فقط برای سرگرمی فقط چند ثانیهای در آنها میماند و بعد به کل آنها را فراموش میکند.
ج- میزان کلیک روی آگهی آنها پایین است و حتی اگر میزان کلیک آنها باشد، شاخص مهمتری که «خرید به ازای کلیک» باشد، در آنها پایین است.
این سایتها مثل شهابی میآیند و میروند و هیچ کدام عمری طولانی ندارند.
۲- زمانی که میتوانید حرفی را در قالب عبارات کوتاه بیان کنید، از عبارات طولانی استفاده نکنید.
این حرف را جورج اورول گفته است.
سرراست حرف بزنید، لقمه را دور سر نچرخانید، تا جایی که میتوانید ساده و پیراسته مطالبتان را ذکر کنید.
۳- در مورد آنچه که در آن تخصص و مهارت دارید، بنویسید.
هیچ کس به اندازه خودتان با مهارتها و دانش خودتان آشنا نیست.
متأسفانه مشکل وبلاگستان ما این است که همه با دیدن موفقیت چند سایت آیتی تصور میکنند که برای موفق شدن باید در مورد آیتی نوشت.
اما باور کنید که سوژههای زیادی برای موفق شدن به غیر از آی تی وجود دارند، مشکل این است که خیلیها استعداد لازم برای نوشتن مطالب خودشان ندارند.
هنوز هم در وبلاگستان ما جای سایت یا وبلاگی که گردانندگان آن عاشق فوتبالهای خارجی باشند و با تحلیلهای عالی به صورت چندرسانهای در مورد فوتبال بنویسند خالی است. به همین ترتیب ما کمتر وبلاگی با محتوای تاریخ یا علوم پایهای مثل فیزیک یا شیمی داریم.
در صورتی که من به عنوان یک آدم غیرمتخصص مثلا در زمینه شیمی، فیزیک یا ریاضیات میدانم که میشود وبلاگهایی جذاب در مورد این رشتهها درآورد.
شرط موفقیت در محیط اینترنت ایجاد محتواهای متفاوت و غیرتکراری است و نه مثلا تلاش برای نقل اخبار نهچندان مهم در مورد گجتهایی که مردم ایران با توجه به شرایط اقتصادی که در آن به سر میبریم، قدرت خرید آنها را ندارند!
۴- نوشتن کار سختی است؟ مشکل چیست؟ آیا استعداد ندارید؟!
نه! در حقیقت اگر دشواری برای نوشتن دارید و نمیتوانید مفاهیم ذهنی خود را روی کاغذ آورید، اگر انگشتان شما به راحتی روی کیبورد به رقص درنمیآیند، به خاطر این است که نوشتن واقعا کار دشواری است.
میگویند که از کوزه همان برون تراود که در اوست. اگر شما آدم اهل مطالعهای نباشید و انبوهی از جملات، اصطلاحات، داستانها، لطایف و استعارهها را نخوانده باشید، اگر دایره واژگان شما محدود باشند، همیشه در نوشتن مشکل خواهید داشت.
من آدمهای متخصص زیادی چه در پزشک و چه مهندس میشناسم که آدمهای خوشفکری هستند، اما فقط معدودی از آنها مهارتهای نوشتاری لازم را دارند.
ممکن است تصور کنید که نوشتن یک مطلب فناوری که دیگر مطالعه ادبی نمیخواهد! اما سخت در اشتباهید! مطالعه مستمر آثار ادبی شما را از قالب یک نویسنده ماشینی درمیآورد و به یک نویسنده انسانگرا تبدیل میکند. در این صورت میتوانید بهتر مقدمه خود را شروع کنید، بهتر روانشناسی از راه دور کنید و بهتر با مخاطب خود در تماس قرار بگیرید.
نوشتن علاوه بر مطالعه و داشتن یک فرهنگنامه ذهنی، محتاج زمان، تلاش، تمرکز و البته قریحه درونی نویسندگی است.
از سوی دیگر نوشتن جسارت هم میخواهد، جسارتی برای خودابرازی در مقابل در هزاران نفر!
تأکید میکنم که نوشتن محتاج آزمون و خطاهای مکرری در عرض چند سال است.
۵- شالوده یک نظام ذهنی استوار را در نوشتههای خود ایجاد کنید.
ارنست همینگوی جایی گفته بود:
نوشتن معماری است و نه طراحی داخلی.
من در وبلاگستان به وبلاگهای زیادی برخوردهام که نویسندگان آنها استعداد خوبی برای نوشتن دارند. اگر جزء جزء هر پست آنها را ببینید، میتوانید آثار نبوغ را در بعضی از آنها پیدا کنید.
اما مشکل این بلاگرها عموما این است که یک شالوده و اسکلت برای نوشتههای خود ندارند. نوشتههای آنها بند بند نیست. مخاطب آنها نمیداند سر و ته نوشته آنها کجاست. آنها گاهی دچار پرشهای فکری هم میشوند.
طبعا دنبال کردن مستمر چنین نوشتههایی بسیار دشوار است.
اگر میخواهید نوشتهای خوب داشته باشید، باید بتوانید مینیمیال سخن بگویید. ابتدا در چند جمله هدف کلی از نوشتن پست را بیان کنید و مخاطب را مشتاق خواندن پاراگرافهای بعدی کنید و بعد منظم و نظاممند بنویسید.
جدا کردن جملات از هم در قالب پاراگراف، بولد کردن کلمات کلیدی مهم، استفاده از خطوط حد فاصل، عناوین میان پستی هم در این راه به شما کمک میکنند.
۶- به جای نگرانی در مورد سبک و شیوه نوشتاری، روی خود محتوای ارائه شده تمرکز کنید.
پائولو کوئلیو جایی گفته است که سبک نویسندگی مثل پیراهن یک بانو میماند، گرچه نوع پوشش مهم است، اما چیزی که مهم است زیبایی خود شخص است.
هدف اصلی شما باید این باشد که پیام مهمتان را به گوش مخاطب خود برسانید. اگر روی پیام اصلی کار نکنید و همهاش در پی ظواهری مثل عکس، طراحی پوسته، SEO سایت یا استفاده از اصطلاحات پیچیده باشید، در نهایت موفق نخواهید بود.
مهم این است که خواننده احساس کند که در پشت همه مطالب شما یک ذهن خلاق وجود دارد که میخواهد پیام، یک شیوه فکری یا زاویه دید متفاوت را آشکارا یا پنهان القا کند.
اگر حتی عده قلیلی از خوانندگان شما متوجه چنین ذهیتی در شما بشوند، رویکردشان به شما متفاوت خواهد بود، افت و خیزهای شما را تحمل میکنند و برای دریافتن آن اشارات و استعارههای پنهان در نوشتههای شما، مطالب شما را با دقت بیشتری میخوانند.
منبع: یک پزشک
1395/09/22 @ 01:28:19 ق.ظ
صهباء [عضو]
سلام و احترام
پست انگیزشی و خوبی بود.سپاس
1394/11/16 @ 03:44:24 ب.ظ
محبوبه رحیمی [عضو]
عالی بود ممنونم
1394/03/11 @ 07:11:40 ق.ظ
سارا بیات [بازدید کننده]
سلام. البته که عالی بود . اما مشکل من برای نوشتن اول از همه این است که یک تصور از اونچه که میخوام در ذهنم ایجاد نمیشه. اگر این ذهنیت برام به وجود بیاد ذاتا یه نویسنده ام. به نظر شما ذهنیت درباره موضوعات رو چطور میتونم پیدا کنم؟
_____________
سلام
به نظرم با کمی تفکر ! نظم بخشیدن به افکار و ایجاد اهداف بتوانید موضوعات را ترسیم کنید…
1394/03/05 @ 02:45:59 ب.ظ
معتکف [عضو]
ممنون از مطلب و مطالب مفیدتون
واقعا به امثال من که ابتدای کاریم دلگرمی میده…
مستدام باشید.
1394/03/05 @ 09:59:08 ق.ظ
طرال [عضو]
عالی بود ……………………………………….
عالی …………..
1393/09/05 @ 06:50:20 ب.ظ
رحیمی [عضو]
یا سلام
سپاس و قدردانی از پشتیبانی و حضور پر از دلگرمی شما
در کار ِ عشق ، دوری و هجران به ما رسید
یوسف که رفت ، غُصّه ی کنعان به ما رسید
ما سال ها پای وصالت گریستیم
یعقوب وار ، دیده ی گریان به ما رسید
با زلفِ خویش زلفِ دلم را گِره بده
شاید هوای زلفِ پریشان به ما رسید
باید کویر می شدم و خشک می شدم
کردی دعا و این همه باران به ما رسید
یک لحظه چشم از دلِ بی تاب برندار
دور از تو غم، به سرعتِ طوفان به ما رسید
از ما همیشه دردسر ما به تو رسید
از تو همیشه رحمت و احسان به ما رسید
دل های ما کنار ِ شما آبرو گرفت
آقا چقدر از کرَمَت نان به ما رسید
ما بابِ میل تو نشدیم عاقبت ولی
لطف تو هر دقیقه و هر آن به ما رسید
خوب است وقت روضه تو ما را خبر کنی
شاید نوای آن دلِ سوزان به ما رسید
یک بار هم از نیابت ما کربلا برو
توفیق هرچه هست ز جانان به ما رسید
کار ِ تو و دعایِ تو و رحمتِ تو بود
حبِّ رقیه ای شدن آسان به ما رسید
*************************
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
1393/08/28 @ 09:47:37 ق.ظ
شب پره [بازدید کننده]
,دستتون درد نکنه ممنون
1393/08/28 @ 09:47:02 ق.ظ
شب پره [بازدید کننده]
,دستتون درد نکنه ممنون
1393/08/27 @ 01:31:34 ب.ظ
مدیریت استان مازندران [عضو]
سلام. مطلب غنی و مفیدی بود. ممنون
1393/08/26 @ 07:50:41 ب.ظ
برهاني كودهي [عضو]
خوب بود.
1393/08/03 @ 12:51:00 ق.ظ
زهرا [عضو]
سلام علیکم خیلی خوب بود .
1393/03/10 @ 11:52:28 ب.ظ
قرباني [عضو]
عالی بود.ممنون
1393/03/10 @ 11:54:41 ق.ظ
جان نثاری [عضو]
بسیار سپاسگزار