موضوع: "آموزش"

فایلهایتان را به راحتی هرچه تمام تر به اشتراک بگذارید!

سرویس‌های بسیار زیادی برای اشتراک گذاری فایل‌ها به وجود آمده که هرکدام مزایا و معایب خاص خود را دارند. اما برای استفاده از این سرویس‌ها معمولا نیاز به ثبت نام و ورود به پنل کاربری هست. امروز سرویسی را معرفی می‌کنیم که به راحتی Drag&Drop برایتان فایل به اشتراک می‌گذارد!

 

go Pileus راهی بسیار ساده و بسیار سریع برای به اشتراک گذاری فایل‌های موقت است و نیازمند ثبت نام نیست.

 

image thumb131 فایلهایتان را به راحتی هرچه تمام تر به اشتراک بگذارید!

 

برای آپلود فایل‌ها تنها کافیست فایل مورد نظرتان را Drag کرده (توسط موس نگه داشته) و به صفحه اصلی این سایت رفته و در بخشی که نوشته Drag and drop your file here and start sharing وجود دارد آن را رها کنید.

 

image thumb132 فایلهایتان را به راحتی هرچه تمام تر به اشتراک بگذارید!

 

فایلهایتان به سرعت آپلود شده و آدرس آن ظاهر خواهد شد.

 

image thumb133 فایلهایتان را به راحتی هرچه تمام تر به اشتراک بگذارید!

 

یکی از معایب این سرویس این است که لینک‌های دانلود فایلهایی که بدون ثبت نام آپلود شده باشند تا ۳۰ دقیقه بیشتر وجود نخواهند داشت! البته می‌توانید با ثبت نام در این سایت از این مشکل رهایی یافته و از فضای ۱G مجانی آن با همان سرعت آپلود سریع و راحت استفاده کنید.

 

برای ورود به سایت go Pie.us کلیک کنید.

برخط شماره سوم سال 90 + دانلود

آنچه در این شماره می خوانید :


اخبار دفتر فناوری اطلاعات

اخبار دنیای آیتی

معرفی سایت

امینت اطلاعات

آموزش ویندوز 7

همه چیز درباره ویدئو پروژکتور

مقاله نقش آیتی در آموزش

آموزش IE

سامانه های پیام کوتاه

مصاحبه با خانم فیروز فر(وبلاگ نویس)

آموزش پاورپوینت

معرفی سامانه وبلاگ مدارس+ اعلام برترین ها

لینک دانلود

لطفا بعد از مطالعه ، نظرات خود را نسبت به مطالب برخط بیان کنید .

کدامیک از مطالب را بیشتر می پسندید ؟

ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

یک داستان کوتاه و شاید واقعی!
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت: ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد: مردیکه …… خجالت نمی‌کشی؟

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش‌های مرد عصبی شود و عکس‌العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد:
خیلی عذر می‌خوام فکر نمی‌کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه می‌کنن و لذت می‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم.

مرد خشکش زد …  همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد…

به نقل از بچه های قلم

تسلیت ما را پذیرا باش!

انا لله و انا الیه راجعون

دوست و همکار گرامی

سرکار خانم بهرامی

مصیبت وارده را به شما و خانواده گرامیتان تسلیت عرض نموده و از خداوند منان ، آرزوی صبر و سلامتی برایتان دارم .

حکایتی از شیخ مفید و مناظره ایی کوچک

در عصر شيخ مفيد‌(ره)، يكي از علماي بزرگ اهل تسنّن، در بغداد مجلس درسي داشت، و به نام «قاضي عبدالجبّار» خوانده مي‌شد، روزي قاضي عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود، شاگردانش از سنّي و شيعه حاضر بودند، در آن روز شيخ مفيد‌(ره) نيز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضي تا آن روز شيخ مفيد را نديده بود، ولي وصفش را شنيده بود.

پس از لحظه‌اي، شيخ مفيد به قاضي رو كرد و گفت: «آيا اجازه مي‌دهي، در حضور اين دانشمندان، سؤالي از شما ‌كنم؟»

قاضي: بپرس

شيخ مفيد: اين حديثي كه شيعيان روايت مي‌‌كنند كه پيامبر‌ـ صلّي‌ اللّه عليه وآله ـ در صحراي غدير، دربارة علي‌ـ عليه السّلام ـ فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ: هر كس كه من مولاي اويم، پس علي‌ مولاي اوست»

آيا اين حديث صحيح است و يا اين‌كه شيعه آن را به دروغ ساخته است؟


قاضي: اين روايت،صحيح است.

شيخ مفيد: منظور از كلمة «مولي» در اين روايت چيست؟

قاضي: منظور، آقائي و اولويّت است.

شيخ مفيد: اگر چنين است پس طبق فرمودة پيامبر‌ـ صلّي‌ اللّه عليه وآله ـ،‌ علي‌ـ عليه السّلام ـ آقائي و اولويّت بر ديگران دارد، بنابراين، اين همه اختلاف و دشمني‌ها بين شيعه و سنّي براي چيست؟

قاضي: اي برادر! اين حديث (غدير) روايت (و مطلب نقل شده) است، ولي خلافت ابوبكر، «درايت» و امري مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روايتي، درايت را ترك نمي‌كند!!

شيخ مفيد: شما دربارة اين حديث چه مي‌گوييد كه پيامبر‌ـ صلّي‌ اللّه عليه وآله ـ، در شأن علي‌ـ عليه السّلام ـ فرمود:«يَا عَليُّ حَرْبُكَ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ سِلمِي»: «اي علي! جنگ تو،‌جنگ من است، و صلح تو،‌ صلح من است»

قاضي: اين حديث،‌صحيح است.

شيخ مفيد: بنابراين آنان‌كه جنگ جَمَل را به راه انداختند مانند طلحه و زبير و عايشه و…و با علي ـ عليه السّلام ـ جنگيدند، طبق حديث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، بايد (با شخص رسول خدا‌ـ صلّي‌ اللّه عليه وآله ـ جنگيده باشند) و كافر باشند.

قاضي: اي برادر! آن‌ها (طلحه و زبير و …) توبه كردند.

شيخ مفيد: جنگ جمل، درايت و قطعي است، ولي در اين‌كه پديد آورندگان جنگ، توبه كرده‌اند، روايت و شنيدني است، و به گفته تو نبايد درايت را فداي روايت كرد، و مرد عاقل به خاطر روايت، درايت را ترك نمي‌كند.

قاضي، در پاسخ اين سؤال فرومانده، پس از ساعتي درنگ ، سرش را بلند كرد و گفت : «تو كيستي؟»

شيخ مفيد: من خادم شما محمّد‌‌‌بن محمّد‌بن نعمان هستم.

قاضي همان‌دم برخاست و دست شيخ مفيد را گرفت و بر جاي خود نشانيد و به او گفت: «اَنْتَ الْمُفِيدُ حقّاً»: «تو در حقيقت، مفيد (فايده بخش) هستي»

علماي مجلس از رفتار قاضي رنجيده خاطر شدند و همهمه كردند، قاضي به آن‌ها گفت: من در پاسخ اين شيخ (مفيد)، درمانده شدم، اگر هر يك از شما پاسخي دارد، برخيزد و بيان كند.

هيچ كس برنخواست، به اين ترتيب، شيخ مفيد،پيروز شد و لقب «مفيد» در اين مجلس، براي او بر سر زبان‌هاي مردم افتاد.[1]

——————————————————————————–
[1]. مجالس المؤمنين، ج 1

قبل از آن‌كه مرا از دست بدهيد، هرچه مي‌خواهيد از من بپرسيد

سبط بن جوزي، يكي از دانشمندان معروف و بزرگ اهل تسنّن بود، و كتاب‌هاي ارزشمند متعدّدي تأليف كرد، و همواره در مساجد بغداد و … با موعظه و گفتار خود، مردم را ارشاد مي‌كرد، سرانجام در 12 رمضان سال 597هـ .ق در بغداد درگذشت.[1]

يكي از ويژگي‌هاي امام علي ـ عليه السّلام ـ اين بود كه كراراً به مردم فرمود: سَلُونيِ قَبْلَ اَنْ تَفْقدوُنيِ: «قبل از آن‌كه مرا از دست بدهيد، هرچه مي‌خواهيد از من بپرسيد».

چنين سخني مخصوص آن حضرت و امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ است، و هر كسي بعد از او چنين ادّعا كرد رسوا گرديد، اينك به مناظرة يك بانوي دلير با سبط بن جوزي توجّه كنيد:

روزي «سبط بن جوزي» در بالاي منبر، همين سخن را گفت؛ كه اي مردم! سَلُونيِ قَبْلَ اَنْ تَفْقدوُنيِ با توجّه به اين‌كه بسياري از شيعه و سنّي، و زن و مرد، پاي منبر او بودند.

ناگاه بانوئي از پاي منبر، چنين سؤال كرد:

«به من خبر بده، آيا اين حديث درست است كه نقل شده وقتي كه جمعي از مسلمانان، عثمان را كشتند، جنازه‌اش (سه روز) در زمين ماند و كسي نرفت تا جنازة او را بردارد و به خاك بسپارد».

سبط: آري درست است

بانو: آيا اين حديث نيز درست است كه وقتي سلمان در مدائن از دينا رفت، امام علي ـ عليه السّلام ـ از مدينه (يا كوفه) به مدائن رفت و بر جنازة سلمان نماز خواند و به احترام او، در مراسم كفن و دفن او شركت نمود، و نگذاشت جنازه او در زمين بماند و سپس بازگشت؟

سبط: آري درست است

بانو: بنابراين، چرا علي ـ عليه السّلام ـ هنگام مرگ عثمان، با اين‌كه در مدينه بود، كنار جنازة عثمان نرفت، تا آن را بردارد و به خاك بسپارد؟ در اين صورت يا علي ـ عليه السّلام ـ خطاكار است كه از دفن جنازة عثمان، اهمالي نمود، و يا عثمان غير مؤمن است كه علي ـ عليه السّلام ـ خود را از دخالت در دفن جنازة عثمان، معاف دانست (تا اين‌كه بعد از سه روز مخفيانه او را در پشت قبرستان بقيع در قبرستان يهوديان دفن كردند چنان‌كه طبري در تاريخ خود، ج 9، ص 143، نقل كرده است)

سبط بن جوزي در برابر اين سؤال فرو ماند، چرا كه ديد اگر هر كدام از آن دو (علي ـ عليه السّلام ـ يا عثمان) را خطاكار بداند، برخلاف عقيدة خود سخن گفته است، زيرا او هردو آن‌ها را خليفه برحق مي‌دانست، از اين رو گفت:

«اي زن! اگر با اجازة شوهرت از خانه بيرون آمده‌اي و در برابر نامحرمان، اين‌گونه با من بحث مي‌كني كه لعنت خدا بر شوهرت باد، و اگر بدون اجازة او آمده‌اي، خدا تو را لعنت كند»

آن بانوي هوشمند، بي‌درنگ گفت: آيا عايشه كه به جنگ اميرمؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ بيرون آمد و جنگ جمل را به راه انداخت، با اجازة شوهرش پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بيرون آمده بود، يا بدون اجازة او؟

سبط بن جوزي، در پاسخ اين سؤال نيز درمانده شد، زيرا اگر مي‌گفت بدون اجازة شوهرش بيرون آمده، عايشه را تخطئه مي‌كرد، و اگر مي‌گفت: با اجازه بيرون آمده، علي ـ عليه السّلام ـ را تخطئه مي‌كرد، و هر كدام از اين دو پاسخ، با عقيده‌اش سازگار نبود، بناچار درمانده گرديد، و از بالاي منبر پائين آمد و به خانه‌اش رفت.[2]


——————————————————————————–

[1] ـ سفينة البحار، ج 1، ص 193. [2] ـ بحار‌الانوار، ج 29، ص 647، نشر دارالرضا، بيروت.